- قانون کردن
- رسم کردن، آئین نهادن
معنی قانون کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Legalize
legalizar
legalisieren
zalegalizować
легализовать
легалізувати
legalizar
légaliser
legalizzare
legaliseren
वैध करना
melegalkan
להכשיר חוקית
yasallaştırmak
kuhalalisha
ทำให้ถูกต้องตามกฎหมาย
বৈধ করা
قانونی بنانا
نو کردن جامه لباس نو پوشیدن، بدولت رسیدن
واژگون کردن سرنگون ساختن، دیگرکون کردن تغییر دادن
هموارکردن مسطح کردن، پست کردن گودکردن، خراب کردن ویران ساختن، یکسان کردن زمین بوسیله انباشتن: (زیدبن علی بن الحسین بکوفه بیرون آمد ویوسف بن عمر وباوی حربکرد تاشب اندرتیری رسید ش بمغز اند ر بمرد وپسرش اورا درچاهی افکندوهامون کردوخود بگریخت)
Convince
convencer
überzeugen
przekonywać
убеждать
переконувати
convencer
convaincre
convincere